سیمیکو کوئید» در 6 آگوست 1945، شصت و هشت سال پیش که آمریکا با بمب اتمی شهر هیروشیما را هدف حمله اتمی قرار داد، دختری 17 ساله بود. سیمیکو خواهر خردسالش را بغل گرفته بود که ناگهان جهان برای همیشه تغییر کرد.
ساعت 8:15 دقیقه صبح، بمبی با نام مستعار پسر کوچک» در فاصلهای با ارتفاع کمتر از 2000 پا بر فراز شهر هیروشیما منفجر شد: یک نور بیصدا و بعد شهر، صحنه فاجعهای ناگفتنی بود.
جان به در بر بردن از این مهلکه، تصادفی بود که بیش از هر چیز به قرار داشتن در مکان مناسب، در زمانی درست بستگی داشت و کوئید» از اندک ساکنان این شهر بود که از این بختیاری برخوردار شده بود. با این حال، زیستن پس از مشاهده صحنههای حادثهای تا آن حد هولناک نیز دشواریهای خاص خود دارد.
بیرون که آمدم، مرده بودم که میدیدم. آدمهایی میدیدم که راه میرفتند در حالی که پوست صورتشان آویزان بود و کسانی که پوستشان ورآمده و کنده شده بود»؛ اینها بخشی از خاطرات خانم کوئید» از آن حادثه هولناک هستند؛ او اکنون 85 ساله است و در ایالت وست ویرجینیا» در آمریکا زندگی میکند.
شاید برای سیمیکو کوئید» و دهها هزار نفر از کسانی که به هر نحو در بمباران اتمی شهرهای هیروشیما» و ناکازاکی» در روزهای 6 و 9 آگوست سال 1945 به آسیبهای مختلف جسمی یا روحی دچار شدند، شنیدن هر نام یا دیدن هر تصویری که پیوندی با این حادثه داشته باشد، خالی از رنج نباشد
نام روبرت اوپنهایمر» که از او به عنوان پدر بمب اتمی جهان و از موثرترین افراد در ساختن دو بمب ویرانگر پسر کوچک» و مرد چاق» یاد میشود نیز از این قاعده مستثنی نیست.
آشنایی با تاریخچه و نحوه کارکرد نارنجک های دستی :
اتمی ,هیروشیما ,شهر ,بمب ,ساله ,سیمیکو ,از این ,شهر هیروشیما ,بمب اتمی ,با این ,پسر کوچک»
درباره این سایت